قرن (عیب)
قَرَن به فتح قاف و راء
استخوانی است در
فرج که مانع
جماع میگردد و
زنی را که دارای این
عیب باشد قرناء گویند.
«قرن» و به آن «
عفل» گفته میشود و آن
گوشت یا
غدّه یا
استخوانی است که در دهانه
رحم روییده میشود و مانع
وطی است، بلکه بنا بر اظهر اگر مانع هم نباشد در صورتیکه موجب
تنفر و گرفتگی باشد.
قرناء بودن یکی از عیوب مجوز
فسخ نکاح است.
اگر معلوم شود قبل از عقد وجود داشته است و اما آنچه بعد از عقد پیدا میشود اعتبار ندارد، چه قبل از مقاربت با زن باشد یا بعد از آن.
از آنجاکه قرن از عیوبی در زن است که موجب حق
خیار فسخ برای مرد میشود و «خیار فسخ در هر یک از مرد و زن، فوری است.»
پس اگر مرد به قرناء بودن زن آگاه شود و مبادرت به فسخ ننمایند عقد، لازم میشود. «البته ظاهر آن است که
جهل به خیار فسخ، بلکه جهل به فوریت آن، عذر است؛ پس در صورت جهل به یکی از آنها، درصورتیکه مبادرت به فسخ نکند
ساقط نمیشود.»
برخی از حقوق آدمی است که با
شهادت مردان و
زنان بهتنهایی و یا بهضمیمه یکدیگر ثابت میشود؛ و ملاک و ضابطه آن: هر چیزی است که
اطلاع پیدا کردن مردان بر آن، غالباً سخت است، مانند
ولادت و
بکارت و
حیض و عیوب باطنی زنان مانند قرن و
رتق و
قرحه در فرج زنان، نه عیوب ظاهری مانند لنگی و کوری.
در
جنایت مرد در دو «
شفر»
زن یعنی گوشتی که مانند احاطه دو لب نسبت به دهان،
عورت زن را احاطه نموده است،
دیه کامل او هست. و در یکی از آنها نصف آن است؛ خواه زن، کبیره باشد یا
صغیره،
ثیّبه باشد یا
باکره،
ختنه شده باشد یا غیر آن،
قرناء باشد یا
رتقاء یا سالم،
افضاء شده باشد یا غیر آن.
در
جنایت زن بر «دو «شفر» زن
قصاص است و منظور از آنها گوشتی است که عورت زن را مانند احاطه دو لب بر دهان، احاطه کردهاند؛ و همچنین است در یکی از آنها. و باکره و ثیبه و زن کوچک و بزرگ و سالم و رتقاء و قرناء و
عفلاء و ختنه شده و غیر آنها و زن افضاء شده و افضاء نشده در آن مساوی میباشند. البته
سالم به
فلج قصاص نمیشود. و قصاص در دو شفر فقط در جایی است که زن بر زن جنایت کرده باشد و اگر مردی بر زن جنایت نموده باشد قصاصی بر او نیست و بر او
دیه است.»